کتاب بیرون ایستادن امید علی نوری

[ _ می‌تونست یه خوشه انگور باشه؛ زیر نور آفتاب؛ با قطره‌های عرقی که روی پیشونیت نشسته بود؛ و نسیمی که روی پوست صورتت می‌وزید؛ درست وقتی که صدای بسته‌شدنِ در رو می‌شنیدی. باید به همین بسنده می‌کردیم، و اسمش رو می‌ذاشتیم، زندگی.
اما حرکت کردیم، به این خیال که می‌تونیم حرکت کنیم.]
کتاب بیرون ایستادن | امید علی‌نوری
ناشر: رهام اندیشه
سال چاپ: هزار و چهارصد و دو
[تهیه کتاب بیرون‌ایستادن از کتاب‌فروشی فرهیختار]
بیرون‌ایستادن در خانه کتاب